در این بخش یک نمونه لایحه کیفری برای شما آماده کرده ایم که می توانید از آن برای نوشتن دیگر لایحه های خود الگو بگیرید.
در این بخش یک نمونه لایحه کیفری برای شما آماده کرده ایم که می توانید از آن برای نوشتن دیگر لایحه های خود الگو بگیرید.
حق انتفاع عبارت از حقی است که به موجب آن شخص می تواند از مالی که عین آن متعلق به دیگری است یا مالک خاصی ندارد، استفاده کند. حق انتفاع یکی از شاخه ها و مراتب مالکیت است. این حق بر اساس قرارداد از سوی مالک ملک به اشخاص دیگر قابل واگذاری است.
به عنوان مثال: مالک می تواند، حق سکونت در ملک خود را برای مدت معین به دیگری واگذار کند که در اصطلاح به این حق، حق سکنی گفته می شود.
حق انتفاع عمری :عمری، یکی دیگر از اقسام حق انتفاع است که بر اساس آن مالک به شخصی اجازه می دهد تا زمانی که زنده است، در ملک او ساکن شود. در صورت فوت آن شخص، حق عمری نیز از بین می رود.
اصل بر این است که مالک، نسبت به ملک خود اختیار و تسلط کامل دارد. وجود حق انتفاع برای دیگری، باعث محدود شدن تسلط مالک بر ملک خود میشود. به همین خاطر وجود حق انتفاع برای شخص، نیاز به اثبات دارد. بر این اساس کسی که مدعی داشتن حق انتفاع در ملک دیگری است و قرارداد مکتوبی در دست ندارند، می تواند برای اثبات حق خود طرح دعوا کند.
«حق انتفاع نسبت به مالی بر قرار می شود که استفاده از آن با بقای عین. ممکن باشد.»
حق انتفاع به وسیله ی عقد و قرارداد. بر قرار می شود. بنابراین در دادخواست اثبات حق انتفاع، خواهان باید بتواند اثبات کند که بین او و مالک ملک در خصوص واگذاری حق انتفاع از ملک، معامله ای صورت گرفته است.
– خواهان می تواند، ضمن دعوای اثبات حق انتفاع الزام خوانده به تنظیم سند رسمی، حق مذکور را نیز از دادگاه بخواهد.
– انتقال حق انتفاع، از طریق بیع انجام نمی شود و به طور معمول در قالب صلح نامه یا قرارداد نامعین (موضوع ماده ۱۰ قانون مدنی) انجام میشود.
– در صورتی که مالک برای حق انتفاع، مدتی معین نکرده باشد، در اصطلاح حبس مطلق است و مالک می تواند هر وقت خواست از اعطای حق انتفاع، رجوع کند و از انتفاع صاحب حق، جلوگیری کند.
– حق انتفاع با اذن در انتفاع، متفاوت است. حق انتفاع، طی یک قرارداد و عقد دو طرفه ایجاد می شود و این قرارداد لازم است. به نحوی که هیچ یک از طرفین به تنهایی حق برهم زدن آن را ندارد؛ ولی اذن در انتفاع، یک نوع ایقاع و عمل حقوقی یک طرفه است که از سوی مالک به دیگری اجازه ی استفاده از مالی داده می شود. اذن در انتفاع عملی قابل رجوع است و مالک هر زمان بخواهده میتواند از اذن خود رجوع کند. بنابراین صرف این که شخصی به دیگری اجازه داده باشد از آپارتمان یا زمین او استفاده کند، موجد حق انتفاع برای بهره بردار نیست
زایل شدن حق انتفاع :در صورت انقضای مهلت حق انتفاع و یا از بین رفتن مالی که حق انتفاع آن دیگری واگذار شده است، حق انتفاع از بین می رود و طرح دادخواست اثبات حق انتفاع، موضوعیت ندارد.
آیا حق انتفاع قابل انتقال به دیگری می باشد:اصل بر عدم قابلیت انتقال حق انتفاع می باشد بدین جهت منتفع حق انتقال منافع را به دیگری ندارد مگر آنکه به صراحت این حق به او داده شده باشد.
در زندگی زناشویی با وجود خوشی ها و ناخوشی ها هم وجود دارد نمونه بارز آن طلاق می باشد، بحث طلاق با وجود اینکه در ظاهر این است که بعد از طلاق هر کسی پی کار خود می رود این طور نیست بحثی که در این محتوا به آن پرداخته می شود حق ملاقات فرزند و یا مجازات ممانعت از ملاقات فرزند می باشد.
لذا بعد از طلاق والدین یا زوجین، حق دارند از ملاقات فرزند نسبت به یکدیگر از ملاقات فرزند ممانعت کند البته دادگاه زمانی به پرونده طلاق رسیدگی می کند به قضیه منافات فرزند دوم رسیدگی کرده و زمان ملاقات را با توجه به اوضاع و احوال قضیه مشخص می کند از آنجایی که با توجه به قانون مجازات اسلامی تحویل ندادن طفلی دارای مجازات حبس دارد ما این ماده را نمی توان در مورد حضانت طفلی که به یکی از والدین سپرده نشده است را ملاک عمل قرارداد زیرا طبق موارد موجود در قوانین قانون حمایت خانواده و قانون مدنی بیشتر ملاک عمل قرار می گیرد اما با مسامحه می توان با یکسری شرایطی ماده موجود در قانون مجازات اسلامی به آن اشاره شده است تسری داد و آن هم زمانی است که تحویلی نسبت به یکی از والدین سپرده شده و قرار است که آن را در زمانی که معین شده به طرف مقابل تحویل داده شود و در این جاست که می توان با قانون مجازات منطبق اما زمانی که طبق نظر و رای دادگاه که حضانت به یکی از والدین سپرده شده و قرار است برای ملاقات در هفته برای پدر یا مادر فراهم شود و فراهم نشود طبق ماده 40 حمایت خانواده که اشاره شده است می تواند گزینه ی خوبی باشد اما در کل به دور از اشاره نسبت به ماده قانونی وقتی که دادگاه نسبت به امر حضانت و ملاقات طفل را می دهد که هم طرفین نسبت آن برای ممانعت از ملاقات فرزند بی تفاوت بشوند طرز مقابل حال مادر باشد یا پدر می تواند از طریق اجزای کلام الزام زوج یا زوجین بخواهد و اگر الزام صورت نگرفت می توان طبق قوانین مدنی و کیفری نسبت به مجازات ممانعت از ملاقات فرزند اقدام کرد.
با داشتن وکلا مجرب و با تجربه در این خصوص همه روز در خدمت شما عزیران می باشند، شما می توانید با شماره های درج شده در سایت تماس حاصل نماید و مشکلات خود را با وکلای ما درمیان بگذارید.
وصول مهریه در دادگاه های کشور و اداره ثبت و بسیار داغ است با توجه به روند رو به رشد طلاق در جامعه و به تبع آن وصول مهریه شاید بتوان گفت مسائل و دادخواست های حقوقی بیش ما در مراجع قضایی به شمار می آید اغلب مردم جامعه در این تصور زندگی میکنند که برای وصول مهریه حتما باید از طریق طلاق وارد شد و در حالی که نمیدانند که مهریه در زمینه شوهر است که در صورت مطالبه زوج در این در مطالبه باید پرداخت شود و در صورت عندالاستطاعه در صورت استطاعت زوج باید پرداخت شود و اصلا مهم نیست و نیازی به صدور رای طلاق نیست حال با توجه به این که عنوان محتوا توقیف ملک بابت مهریه از طریق اجرای ثبت می باشد.
لازم است ابتدا در مورد وصول طلب از طریق اجرای ثبت ثبت پرداخت و در مرحله دوم به عنوان محتوا که در مورد توقیف ملک بابت مهریه از طریق اجرای ثبت می باشد را مطرح می کنیم ی وصول هر مطلب طبق قانون مدنی و آیین دادرسی مدنی و اجرای احکام مدنی میتوان طلب و یا هر با مطالبه که باشد از طریق دادگاه ها واجراییات ثبت و دفاتر اسناد رسمی اقدام کند اگر برای مثال به حقی با سند رسمی باشد مانند اجاره نامه های رسمی و یا مبایعه نامه های رسمی و یا هر دو سند ثبتی رسمی برای مطالبه هر محقی میتوان از طریق طرح دعاوی در هر مرجع قضایی یا از طریق اجرای ثبت و در دفتر اسناد و حال اینکه مطالب از طریق اجرای ثبت مانند دادگاهها سخت گیر و پر دردسر نیست میتوان با آن سند رسمی از اجرای سبز اجرایی گرفت و در اجرای احکام دادگستری به اجرا بگذارد.
البته در بعضی از اسناد عادی مانند چک با یک سری شرایط میتواند از طریق اجرای ثبت اقدام ست کرد و با توجه به اینکه شکل جدیدی از اسناد عادی به نام چک صیاد وجود آمده رنگ مرجع ثبت کاملا پررنگ شده از حال اینکه دعاوی ملکی و یا مطالبات مربوط به ملک اکثرا دارای سند رسمی هستند و طبق قانون فاز همراه مشابه قانون یق سبز همه معاملات اموال غیرمنقول به ملکی باید در دفتر اسناد رسمی به ثبت برسد و برای مطالبه می تواند از طر اجرای سقف اقدام کرد حال می توان گفت توقیف ملک بابت مهریه از طریق اجرای ثبت کاملا قانونی و به صرفه است از آنجایی که به شدت رویه جدید و قانون حمایت خانواده ۱۳۹۱برای وصول مهریه اول باید به اجرائیات ثبت مراجعه کرد و بعد از آن اگر اموال ازدواج یافت نشد از طریق دادگاه ها به وصول مهریه پرداخت و اساس برای توقیف ملک بابت مهریه
اجازه پدر ( پدربزرگ پدری ) در ازدواج دختره باکره لازم است. به طور کلی اگر پدر بی جهت با ازدواج دختر مخالفت کند، دختر می تواند مردی که تصمیم به ازدواج با او را دارد، به طور کامل از نظر سن، شغل، سلامت جسمی، مهریه و... به دادگاه معرفی کند.
چگونه میتوان رأی صادرشده توسط کمیسیون های بدوی و تجدیدنظر ماده 100 قانون شهرداری ها را در دیوان عدالت اداری نقض کرد؟
همانگونه که در تمامی توضیحات مرتبط با این موضوع قبلاً متذکر شده ایم رسیدگی در دیوان عدالت اداری به صورت شکلی و بهاصطلاح حقوقی دیوان وارد رسیدگی ماهوی نمی شود مگر در شرایط خاص.
بهعنوان مثال فرض کنید کمیسیون ماده صد رأی را با مضمون حکم به تخریب یک ملک صادر نموده است و شما به عنوان ذینفع نسبت به رأی صادره معترض هستید و به دیوان عدالت میخواهید دادخوست بدهید.
اولین مسئلهای که می بایست بدان توجه نمود این است که ، آیا کمیسیون مربوطه در رسیدگی خود قوانین شکلی را رعایت نموده است یا خیر؟
مثلاً آیا به ذینفع ابلاغ نموده است که طی مهلت 10 روز دفاعیات خود را به صورت کتبی ارسال نماید یا خیر؟
یا اینکه آیا اعضای تشکیل دهنده کمیسیون های ماده صد مطابق قانون تشکیل شده اند یا نه؟
و سایر مواردی که در قوانین مرتبط با موضوع به آن ها اشاره شده است.
وکیل اداره کار شخصی است که توانایی و اطلاعت کافی درباره قوانین اداره کار، بیمه و تمامی بخش نامه ها دارد و به تمامی شعب اداره کار دسترسی و آشنایی دارد. شما می توانید براحتی با یک وکیل پایه یک اداره کار حق و حقوق خود را براحتی بگیرید یا از وکیل اداره کار تلفنی ما کمک بگیرید.
وکیل اداره کار باید حق کارگر را از کارفرما و بلعکس حق کارفرما را از کارگر در صورتی که حق با آنها باشد را یگیرد و بتواند اختلافات را حل و فصل نماید. اگر شما در گرفتن وکیل برای اداره کار مشکل دارید می توانید از مشاوره حقوقی ما استفاده کنید و یا به صورت قسطی گرفتن وکیل برای اداره کار اقدام کنید تا بتوانید حق خود را بگیرید.
بهترین وکیل اداره کار تهران
اگر سما شخصی هستید کارگر که برای یک کارفرما کار می کنید و حق و حقوق شما ضایع شده است و به دنبال بهترین وکیل اداره کار تهران هستید، بدون شک گروه وکلای آریا دادیار می تواند بهترین انتخاب شما باشد، زیرا دارای صدهها نمونه رای موفق در زمینه بیمه، حقوق معوقه و سنوات و دیگر موضوعات هستند و میشه به صورت یک تیم کار می کنند تا اشتباه نزدیک به صفر شود.
گروه وکلای آریا دادیار با پیش از 10 وکیل اداره کار همکاری می کند که شما با کمک آنها می توانید حق خود را بگیرید که آنها می توانند :
عیدی، بیمه ، سنوات، حق اولاد و مسکن باشد که کار را برای شما عزیزان راحت می کنند.
بعد از آن که جواب از طرف شکوائیه دریافت شد و پرونده ساخته گردید، در دفتر تعیین وقت می شود و در وقت مشخص به قضات زمینه ارسال خواهد شد. قضات دیوان عدالت اداری هرشکل تحقیقی را که ضرورت بدانند به وسیله ضابطین قوه قضاییه و ماخذها اداری اجرا می دهند و تا اینکه مجاز هستند که نیابت قضایی را در این زمینه اعطا نمایند.
بر اصل ماده ۳۲ ضابطه دیوان عدالت اداری در فرم درخواست ناحیه دیوان عدالت اداری همه واحدهای دولتی شهرداری ها و سایر موسسات عمومی و مامورین دولتی وظیفه دارند، در مدت یک ماه نسبت به ارسال اسناد و پرونده مورد درخواست عمل نموده و اگر ارسال نکنند بایست علت آن را به شکل کتبی به دیوان عدالت اداری ابلاغ نمایند و چنان چه از این کار امتناع ورزند به مجازات مقرر در ضابطه ، رییس مرجع مزبور به انفصال چندگاهه از خدمات دولتی از یک ماه تا یک سال محکوم خواهد شد.
اصدار دادنامه بدوی
بعد از اصدار دادنامه مسئله به دو طرف یا وکیل آن ها ابلاغ می شود که دستیابی به دادنامه به وسیله نمایندگی های استانی دیوان عدالت اداری یا سامانه ثنا اینگونه میسر است.
تجدید عقیده احکام بدوی دیوان
همه داد نامههایی که از ناحیه بدوی دیوان عدالت اداری صادر می شود، طی مدت ۲۰ روز بعد از ابلاغ قابلیت تجدید عقیده خواهی دارد. با توجه به ماده ۶۵ ضابطه تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری همه آرای بدوی دیوان قابل تجدیدنظرخواهی است. درخواست تجدید عقیده بایست بر روی فرم دادخواست تجدید عقیده دیوان عدالت اداری تنظیم شده و بعد از الصاق تمبر هزینه دادرسی مرحله تجدید عقیده خواهی به زمینه صادر کننده دادنامه بدوی و یا دبیرخانه دیوان تقدیم شود تا به یکی از ناحیه تجدیدنظر دیوان عدالت اداری واگذار گردد. ناحیه تجدیدنظر بعد از تبادل لوایح عمل به اصدار دادنامه خواهد کرد. اگر زمینه تجدید عقیده دیوان اعتراض وارد شده را قبول نکند، حکم دادگاه را دوباره تکرار می کند و در غیر این فرم آن را رد نموده و بعد از بررسی ماهوی حکم دادگاه صادر می کند. چنان چه حکم دادگاه زمینه بدوی دیوان عدالت اداری اشتباهاتی مثل قلم خوردگی از قلم افتادگی یا اشتباه تایپی داشته باشند، آن را اصلاح کرده و تایید می نماید.
هر دادخواستی که به دادسرا تقدیم می شود، متضمن آثاری است و تکالیف و وظایفی را به وجود می آورد که خلاصة آن را در ذیل می بینیم.
وظیفه دادسرا بررسی یا اشتغال دادسرا
همان طوری که شرح آن گذشت دادخواست دادسرا را وظیفه می کند که بهر حال و رسماً در مقام بررسی برآید. قبل از تقدیم دادخواست هیچگونه وظیفه و وظیفه ای برای دادسرا نیست ولو اینکه مدعی و دعوایی هم موجود و دادسرا از آن اطلاع داشته باشد.
ولی به هنگام اینکه دادخواست داده شد در فرم فقدان بررسی دادرسی دادسرا مستنکف از دادگر حق محسوب می شود.
دادسرا بوسیلة دادخواست از وجود دعوی اطلاع حاصل می کند و بایست وظیفه پرونده را که تشکیل گردیده روشن نماید و جریان دادرسی را که بررسی به همین دادخواست و مدافعات خوانده دعوی وجود دارد در قسمت جریان دادرسی خواهیم دید.
وظیفه خوانده در جواب دادن به دعوی
قبل از تسلیم دادخواست هرچند که خواهان دعاویی علیه خوانده داشته باشد. خوانده از منظر قانونی مجبور به پاسخگویی نیست ولی وقتیکه دادخواست و پیوستهای آن به خوانده ابلاغ شده بایست درصورتیکه ایرادی و دفاعی دارد، ادعای (منکر و تردید) قبل از تشکیل جلسة دادرسی مطرح می نماید.
حکومت ضابطه وقت تقدیم دادخواست
از جملة آثار با اهمیت دادخواست ضابطه وقت تقدیم دادخواست بر مسئله دعوی است. به عبارت رساتر اگر مدعی بر اصل ضابطه مجری در وقت تقدیم دادخواست ذیحق باشد و پس از ضابطه تغییر پیدا کند به نحوی که برابر ضابطه لا حق مدعی صاحب حق شناخته نشود، دادسرا در اصدار دستور الزاماً می بایست ضابطه وقت تقدیم دادخواست را ملاک اصدار دستور قرار دهد. اگرچه اگر در ضابطه جدید صریحاً به عطف بما سبق شدن آن عقیده کند، دراین فرم قاعده فوق (حکومت ضابطه وقت تقدیم دادخواست) مجری نخواهد بود.
شیوه مطرح دعوا و تقدیم دادخواست
آن چه در ادامه این مقاله بدان می پردازیم چگونگی و ترتیب اقامه دعوا است. همان طور که بیان شد اقامه دعوا عبارت است از استمداد از مرجع صالح به منظور شناسایی و اجرای حق. بیان شد که برای مطرح دعوا در دادسرا شخص یا اشخاص ذینفع یا نمایندگان یا قایم مقامان آنها، بایست بررسی به کار را برابر ضابطه خواسته باشند (مادۀ ۲ ضابطه آیین دادرسی مدنی). بدین ترتیب، بایست تاکید کرد که مطرح دعوا مستلزم پیش روگیری آیین نامه ها معینی است که با تقدیم دادخواست آغاز می شود. در این جا آغاز مفهوم دادخواست (مبحث نخست) و سپس تضمین اجرای دادخواست مبحث دوم) بررسی می شود.
مفهوم دادخواست
پذیرش دادخواست شفاهی در موارد معین و صریح شده در ضابطه دارد و در سایر موارد دستور عام ماده ۵۱ حاکم است که براساس آن دادخواست بایست بر روی برگ های چاپی مخصوص نوشته شود.
برای این که تعریف موارد استثنایی دادخواست شفاهی را اینگونه در برگیرد، می توان دادخواست را این شیوه تعریف نمود که «دادخواست مطالبه حق از ماخذها قضایی است که می تواند کتبی یا شفاهی به عمل آید». در واقع دادخواست نوعی مطالبه حق و تظلم خواهی از ماخذها قضایی وجود دارد. برگه چاپی مخصوصی که مدعی حق، مطالبه و درخواست خود را در آن می نویسد اینگونه در اصطلاح دادخواست نامیده می شود.
راههای تنظیم دادخواست برای پرونده ها
اینگونه تشابهی در مورد قرارداد اینگونه وجود دارد زیرا هم به ایجاب و قبول لفظی متعاملین قرارداد می گویند و هم به سندی که متن قرارداد در آن نوشته شده است. با توجه به این در بین همراهان دادرسی وقتی از دادخواست بیان بیان می شود، اکثر همین معنا به ذهن متبادر می شود، و چنان چه بخواهیم تعریفی از دادخواست در این معنا عرضه کنیم بایست بگوییم دادخواست نخستین برگی است که به منظور مطرح یک دعوی به ماخذها بررسی کننده تسلیم می شود.
تمییز دادخواست از مفاهیم یکسان
برخی مفاهیم یکسان دادخواست در ضابطه آیین دادرسی مدنی وجود دارد که به تمییز آن ها می پردازیم: دادخواست و شکواییه، هر دو به منظور تظلم خواهی و استمداد از ماخذها قضایی و به عنوان اولین برگ به این ماخذها تقديم می شوند، لیکن دادخواست در کار حقوقی مورد استفاده قرار می گیرد و همان طور که بیان شد می توان آن را در برگ های چاپی مخصوص نوشت اما شکواییه در دعاوی کیفری تقدیم دادسرا می شود، و فرم مخصوصی برای آن در عقیده گرفته نشده است.